در این سخن به دنبال این موضوع هستیم که جهان امروز را بررسی کنیم. جهانی که بسیار پیچیده و همانند جعبه سیاهی است که اگر مدیری رمز ورود آن را نداشته باشد، برای او قابل شناسایی نخواهد بود و هر حرکتی سازمان او را به بیراهه و حتی جهت مخالف سوق میدهد. علت این پیچیدگی چیست؟
علت این است که تحولات و توسعه به صورت جریاناتی مواج و با شتابی تصاعدی آنچنان حرکت میکند که آثار آن قابل پیشبینی نیست. برای توجه به این شتاب فقط کافیست بدانیم که تمام اختراعات تاریخ بشریت تا سال ۲۰۰۰ بیش از شفیاتی نیست که در این ۷ سال گذشته صورت گرفته است یا بیش از ۹۰ درصد دانشمندانی که در طول تاریخ پا به عرصه هستی نهادهاند و به کار علمی اشتغال دارند.
عامل اصلی شتاب در این است که هر پیشرفت علمی عاملی برای پیشرفتهای دیگر و پیشرفتهای دیگر اثر تصاعدی روی عامل اول میگذارد یافتهها مانند تکثیر یاختهها رشد تصاعدی به خود میگیرد. به عنوان نمونه ماشینهای الکترونیکی و اینترنت عاملی در پیشرفت تولید و تجارت میشود و پیشرفت در تولید و تجارت عاملی در توسعه ماشینهای الکترونیکی و اینترنت میگردد. انتقال اطلاعات علمی از طریق اینترنت کارایی نیروهای علمی را افزایش داده و از فعالیتهای مضاعف و تکراری میکاهد و استعدادهای جهانی را شکوفا میکند و پیشرفتها و اختراعات شتاب بیشتری میدهد.
در این شرایط هر پدیدهای که اختراع میگردد علاوه بر آثار منظور، یک مجموعه آثار غیرمنظور و مفید، موزر به همراه میآورد.
به عنوان نمونه اختراع اتومبیل مجموعه عظیمی از آثار غیرمنظور و مفید و مضر از قبیل تغییر شکل شهرها، برقراری روابط اجتماعی جدید، ایجاد شاهراهها، مشاغل جدید، هزینههای بسیار سنگین مصرف سوخت، آلودگی، تصادفات و هزاران اثر دیگر باعث گردید.
اختراعات بسیاری در این دو دهه تکمیل و مورد استفاده قرار گرفته که آثار هر یک کمتر از اختراع اتومبیل نمیباشد. تلفن همراه، اینترنت و ماهواره نمونههایی از این قبیل میباشند.
علم و تکنولوژی با به کارگیری موج و دیجیت مکاناتی فراهم کرده است که هر فرد میتواند با یک وسیله کوچک که همراه دارد، ارتباط جهانی خود را هر نقطهای از کره زمین حتی در یک غار حفظ کند.
بر این اساس میتوانیم ادعای دیگری کنیم و آن اینکه دنیا در عصر موج و دیجیت از دهکده جهانی کوچکتر شده و میتواند همیشه همراه فرد باشد.
از این لحاظ مفهوم دهکده جهانی به جهانی همراه تبدیل شده است. نکته بسیار ظریف در این تحولات این است که هر قدر جهان کوچکتر و کوچکتر شود، جهان ذهن و تصورات فرد بزرگ و بزرگتر، پیچیده و پیچیدهتر میشود.
در دوران باستان بیش از ۹۰ درصد مردم جهان هر محلی که متولد میشدند، بدون خروج از آن در همان محل تا آخر عمر زندگی میکردند و دنیا در واقع همان روستای محل زندگی آنان بود و تصورات آنان از جهان بسیار محدود و کوچک بود. در واقع جهان آنان همان دهکده او بود امروز نه فقط دنیای فرد بسیار گسترده شده و تمام کره زمین را شامل میشود بلکه مهمتر از همه جهان بسیار ساده گشته به دنیای پیچیدگیها و تخصصها در یک ساختار سازمانی بروکراتیک تبدیل شده است.
از این لحاظ است که توفیق در فعالیتهای جهان امروز بدون ذهنیت سازمانی یا به عبارت دیگر دانش و چارچوبهای نظری مربوط به سازمان بسیار مشکل خواهد بود.
پیچیدگیهای جهان امروز با فزونی اطلاعات به حدی انسان را همانند غرق شده در آب فرا گرفته است که قابل تشخیص تصور نیست. فقط بخشهایی از آثار آن به صورت بیتفاوتی،تشنجهای اجتماعی،خودکشیها،انواع و اقسام بیماریهای روانی و اعتراضات و تجاوزات تجلی مییابد. اطلاعات پایه منشا اعتراض است. یک رفتار از دید عامل آن اعتراض و از دید حاکم،تجاوز از حدود شمرده میشود. بارزترین مسائل این پیچیدگیها، تصمیم گیریهای رهبران کشورهای پیشرفته و قدرتمند بروز میکند.
به هر حال،رمز ورود به این جعبه سیاه و پیچیدگیهایش نظریهها هستند. اصولاً تئوریها،جهان پیچیده ما را با زبان ساده بیان میکنند. ارتباط پدیدهها با اجزای یک پدیده را توضیح میدهد و امکانات وسیعی برای پیشبینی فراهم میکند. دانش نظری است که به فرد بینش میدهد که ابهامات جهان امروز را به روشنی ببیند و جریانات داخل جعبه سیاه را شناسایی کند. چهارچوبهای نظری به اشکال گوناگون ساخته و پرداخته میشود. بعضی مواقع به صورت یک جمله ساده مانند اینکه زمین به دور خورشید میچرخد و بعضی مواقع به صورت یک مجموعه مفاهیم و عبارات ارائه میشود مانند تئوری سیستمها.
در بحث تئوری سیستمها مطالب بسیاری درباره تعریف سیستم،انواع سیستمها،تعادل در سیستم،بازخورد مثبت و منفی در سیستم،محیط سیستم و غیره بیان میشود.
در بحث مشخصات سیستمها به یک مورد جزئی اشاره میشود و آن اینکه قدرت یک سیستم به اندازه ضعیفترین جز آن است. همین جمله به نظر ساده،بینشی به انسان میدهد که در شرایط مختلف چیزهایی را میبیند که فردی که فاقد این دیدگاه نظری است،نمیبیند.
مثلاً:
۱. چنانچه حلقههای یک زنجیر،هر یک قدرت تحمل یک تن بار را داشته باشند ولی فقط یکی از حلقهها تحمل برداشت ۱۰۰ کیلو بار را داشته باشد،قدرت کل سیستم زنجیر ۱۰۰ کیلو خواهد بود.
۲. در یک سازمان،قدرت و کارایی کل سازمان محدود به ضعیفترین جز آن خواهد بود. به عنوان نمونه در سازمان شهرداری چنانچه کلیه مراحل صدور پروانه ساختمانی در سه روز انجام گیرد ولی در یک مورد که مربوط به بازدید محل است نوبت یک ماهه داده شود صدور پروانه حداقل یک ماه و سه روز به درازا خواهد کشید.
۳. سیستم هواپیما دارای اجزای بسیاری است که کارایی کلی هواپیما بستگی به ضعیفترین قطعه آن دارد. مثلاً لاستیک هواپیمای کنکورد ضعیفترین حلقه سیستم بود و از نظر فنی این امکان ایجاد نگردید که لاستیکی بسازند که ضربه نشست این هواپیما را تحمل کند و با توجه به حوادثی که به علت همین نقطه ضعف وجود آمد،کل برنامه متوقف گردید.
۴. در سیستم کارخانه اجزای بسیاری در ارتباط با هم وجود دارد، بهرهوری کارخانه وقتی حداکثر خواهد بود که تمام اجزای سیستم با یکدیگر و مجموعاً با محیط هماهنگی لازم را داشته باشند. در غیر این صورت تلاطم و به هم ریختگی در سیستم ایجاد خواهد گردید و با افزایش هزینه،توان رقابت را از دست خواهد داد. این موضوع مورد توجه بسیاری از ژاپنیها است،به همین علت کارخانجات در ژاپن با یک سوم فضایی که در کشورهای دیگر همان میزان تولید را دارند کار میکنند.
۵. یک کشاورز بایستی بر اساس ضعیفترین جز سیستم،کار خود را برنامهریزی کند. مثلاً مقدار کشت خود را بر اساس آبیاری در گرمترین ایام سال محاسبه کند. چنانچه این موضوع را در نظر نگیرد و بیش از حد کشت نماید با برداشت کم همراه خواهد بود و از این بابت خسارت خواهد بود.
۶. پزشکان به خوبی میدانند که سلامت و طول عمر هر فرد به ضعیفترین جز از ارگانیسم فرد مربوط است،این ضعیفترین جز،با توجه به ساختار ژنتیکی و سن در افراد مختلف یکسان نیست،به همین علت پزشکان فقط روی نقاط ضعیف بدن کار میکنند.
۷. یک سردار یا فرمانده نظامی بایستی به این نکته توجه کند که تمام قدرت ارتش او در ضعیفترین نقطه خلاصه میشود. همین اندیشه به ظاهر ساده عامل فتوحات اسکندر مقدونی گردید،زیرا اسکندر با به کارگیری قویترین جنبه ارتش خود و حمله به ضعیفترین جبهه دشمن پیروزی حاصل میکرد.
۸. زیربنای فکری پرت و سی پی ام همین چهارچوب نظری است که تنگناهای یک پروژه تشخیص داده ود و با نیروی انسانی و با هزینههای بیشتر در رفع آن اقدام گردد. این تکنیک که در اواخر دهه ۱۹۶۰ ابداع گردید،تحول انقلابی در ساختار هر پروژهای از یک خانه تا سد،نیروگاه،کارخانه،کشتی و هواپیما به وجود آورد.
شاید خواننده، این تئوری را استثنایی تصور کند، لذا به یک تئوری ساده و گمنام اشاره میکنیم. یکی از دانشمندان رفتار و برخورد انسانها را در قالب نظریه نقشها بررسی میکند. شخصی مدرس دانشگاه است، در کلاس درس نقش استادی ایفا میکند، وقتی به منزل میرود نقش پدری و همسری ایفا میکند، وقتی به خانه پدر خود میرود، نقش فرزندی ایجاد میکند.
اگر در دوره خاصی جهت آموزش کامپیوتر شرکت کند، بایستی نقش شاگردی ایفا کند. به طوری که ملاحظه میشود یک فرد در شرایط مختلف نقشهای مختلف ایفا میکند. حال اگر وقتی به منزل خود میرود به جای نقش پدری، استادی ایفا کند اشتباه است یا اگر در کلاس درس کامپیوتر نقش استاد ایفا کند باز هم اشتباه است. به عبارت دیگر، هرجا قاعده بازی خاصی دارد و بایستی نقشی هماهنگ با آن ایفا شود.
بی توجهی به همین چهارچوب نظری، عمدهترین عامل قتل قائم مقام صدراعظم محمد شاه قاجار و امیرکبیر صدراعظم ناصرالدین شاه گردید. این دو مرد بزرگ وقتی صدراعظم گردیدند نقش صدراعظمی را با نقش قبلی که استاد ولیعهد بودند به اشتباه گرفتند و تصور میکردند که هنوز آموزش دهنده محمد شاه و یا ناصرالدین شاه هستند که هر دو رفتاری تحقیرآمیز نسبت به دو پادشاه میکردند.
امیرکبیر با تمام نبوغ شخصی و شایستگی، قاعده بازی سیاست را در آن زمان نمیدانست. اگر به این موضوع توجه داشت که الملک عقیم عنی سیاست حتی فرزند نمیشناسد، میبایست بر اساس نظریه یاولی پس از تحکم مبانی قدرت خود صورتی از اسامی مخالفان خود را تهیه میکرد و یکی از غلامان خاص خود را وا میداشت تا ناصرالدین شاه را ترور کند و فوراً قاتل را از بین میبرد و تمام مخالفین را به عنوان همدستان قاتل دستگیر و محبوس میساخت و خود در جلوی جنازه شاه جوان بیش از همه تظاهر به گریه و زاری میکرد و با استفاده از نظریه ماکیاولی نمایش بیرحمی و حیلهگری میکرد، این چنین ناجوانمردانه مقتول نمیگردید و با حیلهگری دشمن از بین نمیرفت.
استفاده از نظر ماکیاولی توسط نادر در دشت مغان و رضا شاه قبل از سلطنت دقیقاً به عمل آمد. نادر با حیلهگری کامل به بزرگانی که ر دشت مغان گرد آمده بودند بیان میداشت که خواهان سلطنت نیست، وقتی یکی از شرکت کنندگان ساده دل تظاهر نادر را باور کرد و مطلبی برخلاف نظر واقعی نادر بیان کرد به دستور نادر فوراً مقتول گردید و بقیه متوجه قضیه شدند و یا رضا شاه در زمانی که سردار سپه بود دست آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی مرجع معروف را میبوسید که این توهم را از دل احمد شاه خارج کند که او نظر سویی به سلطنت ندارد و از طرف دیگر تعدادی از افراد زیر دست را به بهانه قصد ترور تیرباران کرد و با ایجاد رعب املاً در چارچوب نظریه ماکیاولی کار میکرد.
چنانچه مطالعات تاریخی به دانش نظری اضافه شود، بینش انسان به طور تصاعدی گستردهتر میشود و هر پدیدهای را در ارتباط با ریشههای تاریخی آن که جز فرهنگ یک جامعه است خواهد دید. در این صورت است که علت پیشرفتهای ژاپن را در فرهنگ نظم و احترام مافوق که نتیجه هفت قرن حکومت شوگوها (از سال ۱۱۸۵) که فرمانداران نظامی بودند از یک طرف و اشاعه فرهنگ حکومت صاحبان اندیشه از طرف دیگر دید. در سال ۱۸۸۶ امپراطور هیستو میتو رنامههای اصلاحی خود را تحت عنوان حکومت اندیشه (مئچی) شروع کرد.
چهارچوبهای نظری دیگری وجود دارد که علت یا علل برخوردهای سیاسی خشن حکام شکست خورده مانند قتل عام ارامنه در اواخر حکومت عثمانی و هولوکاست را در آلمان هیتلری توجیه میکند.
البته فرق بین موضوع ارامنه و هولوکاست این است که فاصله بین اشاعه اندیشه تا اجرا در آلمان زمان طولانیتر داشت و ویلیام دوم امپراطور معزول و تبعیدی، شکست خود را در جنگ بینالملل اول به گردن یهودیان انداخت در نامهای به یکی از فرماندهان نظامی خود مینویسد که جامعه آلمان بایستی این طبقه منفور را از دامن خود بزداید، آنها مانند قارچهای سمی بر روی درخت بلوط هستند که بایستی از بین بروند، هیتلر با این زمینه فکری اقدام کرد.
شاید جالبترین موضوع، بررسی جنگ تحمیلی با استفاده از تئوری سیستمها باشد. جنگ که با زمینه سازی لازم تحمیل گردید، علاوه بر یغما دادن منابع و ثروت ملی ایران و کشورهای منطقه همسایه، مسیر اندیشه انقلاب را از منطقه منحرف کرد که در غیر این صورت اتفاقات بسیاری میافتاد. این موضوع به نحوی دیگر بعد از انقلاب کبیر فرانسه حادث گردید. ناپلئون بناپارت آن ژنرال ژنده پوش وقتی به قدرت رسید با ۲۴ جنگ آنچنان نسل انقلاب فرانسه را پاکسازی و اندیشه انقلاب و افکار آزادی خواهی را سرکوب کرد که حکومتهای سلطنتی اروپا حداقل برای ۱۵۰ سال امکان ادامه حیات یافتند.
خلاصه:
هدف اصلی از بیان مطالب فوق، آگاهی و توجه پیچیدگی و مبهم بودن شرایط زمان است که مطالعات نظری میتواند رمز ورود به این جعبه سیاه را به دست دهد. نظریهها جوهر علم است. علم ارزشمندترین میراث بشریت است، به این نکته نیز بایستی توجه کرد که علم و تکنولوژی اگرچه مشکلات بسیاری برای انسان ایجاد کرده است اما راه حلهای مربوط نیز با علم و تکنولوژی است.
تحقیقات نشان داده است که حدود ۹۰ درصد ورشکستگی زمانها به علت بیکفایتی مدیران بوده است. کفایت و شایستگی چیزی نیست که بتوان با حکم و دستور به آن رسید بلکه بایستی فرد از طریق آموزش و تجربه به شخصه کسب کند.
با توجه به اینکه در بسیاری موارد یک سازمان به صورت حلقهای از سلسله زنجیر سازمانهای دیگر است هر نقطه ضعفی در یک سازمان مجموعه سازمانهای مرتبط را متاثر میسازد، اهمیت تصمیمگیریهای یک مدیر بیشتر جلوه میکند.
به عنوان مثال چنانچه یکی از واحدهای قطعه سازی اتومبیل ضعیف و تولیدات آن نامعقوب باشد و محصول آن در اتومبیل به کار رود تمام اتومبیلها در آن کارخانه نامرغوب معرفی خواهد شد. فرهنگ مطالعات نظری در جامعه گسترش دارد که تفکر علمی بر آن حاکم است، در این صورت است که روابط اجتماعی عقلانی میگردد.
در ارتباط با این مطالب و تکمیل بحث دو موضوع دیگر بایستی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد، یکی تفکر علمی و دیگری عقلانی شدن امور در جامعه که هر یک میتواند در مقالات بعدی مورد بررسی قرار بگیرد. شاید در این تحلیلها بتوان ریشه مشکلات و موانع بنیادی پیشرفت جامعهای چون ایران را شناسایی کرد.